«هفت سین» سفره ای تاریخی با قدمتی دیرینه
تاریخ انتشار: ۲۹ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۳۶۸۱۴۹
سفره «هفت سین» یادگاری فراموش نشدنی و دلنشین از ایران باستان است که بیش از هزاران سال با رسیدن فصل بهار و صدای قدم های نوروز در خانه های ایرانیان پهن می شود؛ این سفره تاریخی و فرهنگ دیرینه از اجزایی تشکیل شده که هر کدام فلسفه ای را به دوش می کشد.
به گزارش خبرگزاری شبستان از خراسان جنوبی: زینب روحانی مقدم
اواخر زمستان بوی بهار به مشام می رسد، عطری که سرزندگی و شادابی و طراوت را به همراه دارد و نوید رسیدن جشن بزرگ ایرانیان و طبیعت به نام نوروز را می دهد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نوروز به معنای روز نو، عید اول سال، روز اول فروردین كه جشن ملی ایرانیان است، نوروز سلطانی هم میگویند؛ نوروز یكی از بزرگترین جشن های ملی ایرانیان است كه در نخستین روز از ماه فروردین برگزار می شود.
نوروز، جشن فروردین، جشن بهار، جشن سال نو نزد آریائیان است که از قدمت طولانی برخوردار است و ایرانیان چنیدن هزار سال است که این جشن بزرگ را هر سال باشکوه تر از گذشته برگزار می کنند.
با فرارسیدن نوروز طبیعت و زندگی هستی زنده می شود و شاهد زنده شدن امید در دل ها هستیم و در این روز شر ابلیس از مردم برچیده شد و هر چوب خشكی سبز شد.
نوروز می آید تا گرد غفلت را از رخسارمان بشوید و از خواب های دراز خرگوشی بیدارمان کند. تا بدانیم که ایستایی و رکود، شیوه مرداب است.
*پیشینه نوروز
نوروز در زمان های قدیم در اول بهار نبود، بلكه در فصول سال میگشت و گاه به بهار و گاه به تابستان و گاه به زمستان میافتاد؛ در ایران باستان دو جشن داشتند، یكی جشن مهرگان در آغاز فصل سرما و جشن نوروز در آغاز فصل گرما كه از اول فروردین آغاز میشد و هر دو را به خاطر آغازین روز فصل گرما و یا سرما نوروز میگفتند و مدت اجرای جشن ها در نوروز چند روز بود.
شواهدی وجود دارد که نشان می دهد این جشن در عهد قدیم یعنی به هنگام تدوین بخش كهن اوستا نیز در آغاز برج حَمَل یعنی اول بهار برپا میشده و شاید به نحوی كه اكنون بر ما معلوم نیست آن را در اول برج مزبور ثابت نگاه میداشتند.
تاریخ نشان می دهد که در عهد ساسانیان، نوروز یعنی روز اول ایرانی و نخستین روز فروردین ماه در اول فصل بهار نبود، بلكه مانند عید فطر و عید اصلی در میان مسلمانان، آن هم در فصول میگشت منتهی نه بدان سرعت كه اعیاد عربی میگردند.
در این هنگام جلال الدین ملكشاه سلجوقی (465 ـ 485 ق) ترتیب تقویم جدید جلالی را بنا نهاد و نوروز را در روز اول بهار كه موقع نجومی تحویل آفتاب به برج حمل است قرار داده و ثابت نگهداشت.
فردوسی در اشعار خود آورده كه در نوروز جمشید به پادشاهی رسید و آن روز را روز نو خواندند و هر چند این مطلب به طور صریح استفاده نمیشود اما ممكن است در نوروز این اتفاق افتاده باشد.
از مطالب فوق روشن می شود كه نوروز از مراسم بسیار كهن ایرانیان آریایی است هر چند از مراسم نوروز در دربار شاهنشاهان هخامنشی و اشكانی اطلاعات دقیقی در دست نیست.
در سال 471 ق به فرمان جلال الدین ملكشاه سلجوقی (465 ـ 485) عمرخیام و چند منجم دیگر تقویم جلالی را تنظیم كرده و نوروز را در اول بهار یا نخستین روز برج حمل قرار دادند.
خلفای نخستین اسلام به نوروز اعتنایی نداشتند ولی بعدها خلفای اموی برای افزودن درآمد خود هدایای نوروز را از نو معمول داشتند.
بنی امیه هدیهای در عید نوروز بر مردم ایران تحمیل میكردند كه در زمان معاویه مقدار آن به ۵ تا ۱۰ میلیون درهم بالغ میشد نخستین كسی كه هدایای نوروز و مهرگان را رواج داد حجاج بن یوسف بود، اندكی بعد این رسم به خاطر گران آمدن بر مردم منسوخ شد ولی در تمام این مدت ایرانیان مراسم عید خود را برپا میداشتند.
در دورههای بعد، خصوصا زمان ظهور ابومسلم خراسانی به بعد سلسله (طاهریان، صفاریان) كه زمان نفوذ عباسیان و برمكیان بوده، این جشن ها رونق گرفته و تا به حال كه صورت می پذیرد.
*هفت شین یا هفت سین؟
نوروز از آداب و رسوم و سنن خاصی برخوردار است که اگر نباشد نوروز معنایی ندارد از جمله این سنن می توان به چیدن سفره هفت سین در زمان سال تحویل و آغاز سالی جدید و نو اشاره کرد که در خودش فلسفه هایی را نهفته است.
یکی از ارکان اصلی نوروز، چیدن سفره هفت سین برای جمع شدن بر گرد آن به هنگام تحویل سال است؛ در بسیارى از منابع آمده که «هفت سین» نخست «هفت شین» بوده و بعدها به «سین» تغییر یافته است.
شمع، شیرینى، شهد (عسل)، شمشاد، شربت و شقایق یا شاخه نبات، اجزاى تشکیل دهنده سفره هفت شین بودند؛ برخى دیگر به وجود «هفت چین» در ایران پیش از اسلام اعتقاد دارند و در زمان هخامنشیان در نوروز به روى هفت ظرف چینى غذا مى گذاشتند که به آن هفت چین یا هفت چیدنى مى گفتند.
بعدها در زمان ساسانیان هفت شین رسم متداول مردم ایران شد و شمشاد در کنار بقیه شین هاى نوروزى، به نشانه سبزى و جاودانگى بر سر سفره قرارگرفت و بعد از سقوط ساسانیان وقتى مردم ایران اسلام را پذیرفتند، سعى کردند سنت ها و آیین هاى باستانى خود را نیز حفظ کنند.
پس از آمدن اسلام به ایران و حرام اعلام شدن «شراب» آن ها، خواهر و همزاد شراب را که سرکه می شد، بر سر سفره قرار می دادند و این گونه شین به سین تغییر پیدا کرد.
*فلسفه اجزای سفره هفیت سین امروزی
امروزه نیز مردم ایران سفره هفت سین را چـند ســاعــت مانــده به زمان تـــحویل ســـــال نو آمـــاده می کنند و مواد خوراکی که ابتدای آن ها با سین آغاز می شود از قبیل سنجد، سبزه، سمنو، سکه، سیب، سماق و سیر را بر سر سفره می گذارند.
با ظهور اسلام در ایران زمین، سفره هفت سین ایرانی ها به قرآن مجید مزین شده است و هرکدام از اجزای هفت سین، نشانه مفاهیمی چون رویش، زایش و باروری، فراوانی و برکت و غیره است.
امروزه سفره هفت سین را روی زمین یا روی میز پهن می کنند و افراد خانواده دور سفره هفت سین جمع می شوند و برای داشتن سالی پر از شادی و خیر و برکت دعا می کنند. برخی مردم همان روز عید اما برخی دیگر سفره هفت سین را سیزده روز نوروز نگه می دارند و در روز سیزده نوروز، سبزه ی سفره هفت سین را به آب می اندازند.
قرآن کریم
اولین چیزی که ایرانیان هنگام چیدن سفره هفت سین بر سفره قرار می دهند، قرآن کریم است؛ با آمدن اسلام به ایران و روی آوردن ایرانیان و مسلمان شدنشان آنها بر سفره هفت سین خود قرآن را قرار می دهند تا سال نو را با توکل و توسل به خداوند متعال آغاز کنند.
سبزه
سبزه یکی از اجزای سفره هفت سین است که با رنگ و طراوت خود، دل ها را شادمان می سازد و ایرانیان قبل از سال نو و در روزهای پایانی سال گندم و یا عدس می کارند و برخی نیز سبزه را از بیرون به صورت آماده تهیه می کنند.
در ایران باستان ۲۵ روز قبل از نوروز در کاخ پادشاهان ۱۲ ستون از خشت خام برپا می ساختند و بر هرکدام یک نوع غله می کاشتند و اگر سبزه ها خوب می رویید سال پر برکتی در پیش داشتند؛ سبزه نماد شادابی و سرسبزی و نشانگر زندگی بشر و پیوند او با طبیعت است.
همچنین رنگ سبز، یکی از رنگهای آرامش بخش است و دیدن آن در میان سفره باعث سبکی و نشاط روح میشود و بسیاری در سیزدهمین روز فروردین، در حین گره زدن سبزه آرزو میکنند و بعد آن را به آب روان میسپارند.
سیب
سیب، نمادی از تندرستی و زیبایی است که ایرانیان آن را برای حفظ سلامتی اعضای خانه بر سر سفره قرار می دهند.
سمنو
سمنو از جوانه های تازه رسیده گندم تهیه می شود و نماد زایش و باروری گیاهان و فراوانی خوراک و غذاهای خوب و پر نیرو است. برای سمنو معانی مختلفی در نظر گرفته شده است گفته میشود، سمنو نماد برکت و فراوانی است و حضور آن در سفره، سالی پر از خیر و برکت را تضمین میکند و نماد قدرت نیز به آن نسبت داده میشود.
سنجد
سنجد یکی دیگر از اجزای اخوان نوروزی است که عطر برگ و شکوفه های آن محرک عشق و مهر و نماد زایندگی، عشق و دلباختگی است. از سنجد به عنوان نماد فرزانگی و خرد هم می شود یاد کرد و حضور آن در میان هفت سین نشانهی این است که هرکس با خود عهد کند، با آغاز سال نو هرکاری را سنجیده انجام دهد و عقلانی کار کند.
سیر
سیر دیگر اجزای سفره هفت سین است که نماد میکروب زدایی و پاکیزگی محیط زیست و سلامت بدن و نیز زدودن چشم زخم محسوب می شود. زرتشتیان به این علت سیر بر سفره هفت سین می گذاشتند زیرا معتقد بودند بوی سیر دیوان را می گریزاند و آنها پوست سیر را می کنند و سپس آن را بر سفره می گذارند.
البته سیر نماد مناعت طبع هم محسوب میشود و حضور آن در سفره هفت سین، برای یادآوری قناعت به انسان و سیرچشمی و حریص نبودن برای مال دنیا است.
سرکه
سرکه در برخی منابع، نماد شکیبایی است. شاید سرکه به دلیل فرآیند طولانی به عمل آمدن به این نماد مشهور شده و به جز شکیبایی، سرکه نماد تسلیم و رضا نیز است. در ادبیات ایرانی سرکه بهعنوان نماد اضطراب و اشک شناخته شده و حضور آن در سر سفره هفت سین برای یادآوری ناملایمات زندگی و دعوت به پذیرش و صبوری در برابر مشکلات است.
سماق
سماق که یادآور سرخی خورشید هنگام طلوع بوده، نماد طلوع و آغاز دوباره است و انسان را به شروعی دوباره و پرانرژی دعوت میکند.
خوان نوروزی اجزای دیگری دارد که عبارتند از:
سکه؛ نمادی از خیر و برکت و درآمد
تخم مرغ؛ نماد زایش و آفرینش و نشانه ای از نطفه و نژاد
آینه؛ نماد روشنایی
آب و ماهی؛ نماد برکت در زندگی
گفتنی است که اسپند، شاخه هاى سرو، دانه هاى انار، گل بیدمشک، شیر نارنج، نان و پنیر، شمعدان و غیره را هم مى توان از اجزاى دیگر سفره هفت سین دانست.
پایان پیام/573
منبع: شبستان
کلیدواژه: سفره هفت سین حضور آن مردم ایران بر سر سفره سفره قرار اول بهار هفت شین بر سفره روز نو سال نو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت shabestan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «شبستان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۳۶۸۱۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خانه موزهای در تهران که نماد عقل و عشق است
عصا، عبا، سجاده و کتابخانه کنار هم هستند سجاده بعد از 45 سال همچنان باز است و منتظر است روزی استاد برگردد تا عاشقانهترین نمازها را تجربه کند. کتابخانه استاد همچنان پر از کتاب است. چه ترکیب قشنگی از عقل و عشق، کتاب و تفکر، تهجد و عشق.
به گزارش ایسنا، در حیاط خانه مرسدس بنز ۲۳۰S سبز رنگ مدل ۱۹۶۶ شهید مطهری در سایه کاج بلند خیابان شهید کلاهدوز پشت دیوار آجری به خواب عمیق فرو رفته است. این ماشین از ادریبهشت 1358 دیگر روشن نشده است. شاید باور نکنید ماشینها و همه اشیا میتوانند مانند همه انسانها داستانی داشته باشند که شاید قلمی بخواهد روایتشان کند. یک ماشین میتوانند در دل حوادث تاریخی نقش آفرینی کند و همان مدل ماشین میتواند آروزهای یک خانواده را به دره ببرد. ماشین بنزی که در حیاط خیابان شریعتی، خیابان کلاهدوز (دولت)، نبش کوچه صدرا به خواب طولانی رفته است ماشین بنزی است که در زمره نخستین تولیدات S کلاس مرسدس است. آن شهید این خودرو را هفت سال قبل از شهادتش در تاریخ ۲/۳/۱۳۵۱ از شخصی به نام آقای ابراهیم زین العابدینی ساکن یوسف آباد تهران خریداری کرده است.
البته از این ماشین روایت جالب و درس آموزی هم وجود دارد که نشان دهنده سبک زندگی استاد است. نخستین روایت برمیگردد به آستانه پیروزی انقلاب در سال 1357 که شهید مطهری برای سخنرانی قصد داشت به دانشگاه تهران برود این ماشین، همان ماشینی است در خاطرات شهید مطهری آمده است و به نوعی نشان دهنده سبک زندگی استاد است. آنروزها برعکس امروز، دانشجویان به ساده زیستی افراطی تمایل داشتند و حسایست آنان نسبت به روحانیون بیشتر از دیگران بود.
علامه مطهری به همراه علی مطهری و عی لاریجانی با ماشین بنز استاد، ایشان را به دانشگاه صنعتی شریف بردند. این در حالی بود برخی اعتراضها نسبت به اینکه چرا استاد مطهری ماشین بنز دارد شنیده میشد. دم در دانشگاه که رسیدند، یکی از افراد همراه، به ایشان پیشنهاد کرده بودند که از ماشین پیاده شوند و بقیه راه را پیاده بروند. تا یک موقع ماشین ایشان را نبینند که جوّی علیه ایشان درست شود. علامه با این پیشنهاد مخالفت کردند بلکه خواستند با ماشین تا جلوی در سالن بروند. تا تظاهر به ریا نشود و همانگونه هست جلوه کند.
همانطور که روایت ماشین از ذهنم گذشت ماشین را رها میکنم تا خواب دیرین 45 سالهاش آشفته نشود. از سنگفرش حیاط وارد خانهای میشوم که در سکوت بهاری آفتاب نیمروزی خاطراتش را مرور میکند.
این خانه روزگاری محل رفت و آمد چهرههای نام آشنایی بودند که در اوراق تاریخ نام بلندی دارند. بزرگانی مانند رهبر معظم انقلاب، آیتالله طالقانی، آیتالله هاشمی رفسنجانی، دکتر علی شریعتی و بسیاری از روحانیون و شخصیتهای دیگر.
خانه در دو طبقه بنا شده است که در طبقه اول دستنوشتهها و وسایل شخصی شهید مطهری و در طبقه دوم کتابهای آن شهید به نمایش درآمده است. طبقه پایین شامل یک حال و پذیرایی بزرگ است که پس از بازسازی حالت نگارخانه گرفته است. نشان از خانه روحانی ندارد. اما برای اینکه زندگی استاد با تصاویر و وسایل به تصویر کشیده شود چارهای به بازسازی نبود. عکسهایی که از استاد در خانه و موزه نصب شده است بیش از دیگر عکسهای استاد، عکس علامه طباطبایی و حضرت امام چشمنوازی میکند.
به گفته علی مطهری بسیاری از کتاب شهید مطهری در طبقه دوم نوشته شده است. کتابهای «نظام حقوق زن در اسلام»، «مساله حجاب»، «علل گرایش به مادیگری» و «امدادهای غیبی در زندگی بشر» جزو این آثار است. طبقه دوم شامل راهرویی است که به دو اتاق منحصر میشود اتاق مطالعه پنجره بزرگ رو به خیابان و پشت به خیابان دارد. نور به راحتی به خانه روشنی میبخشد. در گوشه اتاق تخت با روکش قدیمی میتوان دید که بازدیدکنندگان را یاد خانه هر پدربزرگ و مادربزرگ میاندازد. عصا، عبا، سجاده و کتابخانه کنار هم هستند سجاده بعد از 45 سال همچنان باز است و منتظر است روزی استاد برگردد تا عاشقانهترین نمازها را تجربه کند. کتابخانه استاد همچنان پر از کتاب است. از تفسیر کبیر قرآن گرفته تا مجموعه رسایل فلسفی ملاصدرا. چه ترکیب قشنگی از عقل و عشق، کتاب و تفکر، تهجد و عشق. خدایا به ینگونه معرفتها برکت عطا کن. استاد جمع عقل و عشق بود. این عشق زمین و الهی نداشت و به صورت توامان بود. یادی از گفتگوی که همسر استاد با یکی از خبرنگاران کرده است می افتم که در این گفتوگو گفته است. به من همیشه احترام می گذاشتند.یادم می آید یکبار به اصفهان رفته بودم وقتی برگشتم نیمههای شب بود. ایشان بیدار مانده بود تا از من استقبال کند. میوه و چای آماده کرده بود و ناراحت بود که چرا بچهها بیدار نمانده اند تا از مادرشان استقبال کنند. بسیار مهربان بودند و احترام می گذاشتند. در مدت 26 سالی که با ایشان زندگی کردم همیشه با یک حالت تواضع و آرامش با من رفتار می کردند. یادم نمیآید که از ایشان هیچ گاه رنجی دیده باشم. بسیار با گذشت و مهربان بودند و به راحتی من و بچهها اهمیت می دادند..
با خود میپرسم مگر مرد خدا میتواند چیزی غیر از این باشد نگفتهاند مردان خدا شیران روز و پارسیان شباند. یکی از دوستان شهید مطهری درباره ایشان میگوید: از ویژگیهای آن مرحوم، تقید و علاقه فراوان ایشان بود به ذکر و دعا و بیداری شب. به یاد دارم که در همان اوایل آشنایی ما با یکدیگر، او به نماز شب مقید بود و مرا نیز بدان امر می کرد و من به بهانه اینکه آب حوض مدرسه شور و کثیف و برای چشمانم مضرّ است از آن شانه خالی میکردم، تا اینکه شبی در خواب دیدم که در خواب هستم و مردی مرا بیدار کرد و گفت: من «عثمان بن حنیف» نماینده حضرت امیرالمؤمین علی علیه السلام می باشم، آن حضرت به تو دستور داده اند به پاخیز و نماز شب به پادار و این نامه را نیز آن حضرت برای تو فرستاده اند.
در آن نامه با آن حجم کوچکی که داشت با خط سبز روشن نوشته شده بود: «هذه برائة لک من النّار»؛ این برای تو وسیله رهایی از آتش دوزخ است. من در عالم خواب با توجه به فاصله زمانی دوران حضرت علی علیه السلام با زمان ما، متحیر نشسته بودم که در همان حالت تحیر، مرحوم آیت اللّه مطهری مرا از خواب بیدار کرد و در حالی که ظرف آبی در دست داشت گفت: این آب را از رودخانه تهیه کرده ام، برخیز و نماز شب بخوان و بهانه مجوی.
ایوان دلگشا خانه دلبری میکند و مشرف به حیاط و درخت کاج است که پرندگان گوناگون را میزبانی میکند و شاید پس از اندیشهای طولانی و فلسفی ویا غم روزگار خوردن در ایوان مشرف به درخت کاج گیر و سنگفرش و هوای تازه نعمتی باشد.
اما این مرد عشق و عقل در شامگاه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ و پس از خروج از خانۀ دکتر یدالله سحابی، توسط محمد علی بصیری عضو گروه فرقان از فاصله حدود دو متری با سلاح رولور به شهادت رسید. تا مصداق این آیه سوره آل عمران شود که خداوند درباره شهدا میفرماید؟ وَلاَتَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَ َتَا بَلْ أَحْیَآءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُون ای پیامبر! هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زندهاند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند.
انتهای پیام